در بارۀ ریشۀ واژۀ مِحراب
نام مِحراب می تواند نه به معنی محل حرب، بلکه به معنی محل سخنرانی در صدر مجلس در زبانهای سامی باشد:
در زبان اکدی و آسوری:
maḫru (2) [IGI:]
the front, the presence, the place.
awû (vb. u/u)
G. OA to speak Gt. (atwû, atmû) OA to speak ; OB,SB to discuss ; OA to order (to do sth.) ; išti/itti X atwû to negotiate with X ; ana X atwû to speak to X Št1. OB,MA,SB to reflect on sth., debate with oneself.
محراب. [م ِ] (ع اِ) برواره. (منتهی الارب). بالاخانه و حجرۀ بالای حجره. غرفه. (اقرب الموارد). خانه. (غیاث). || صدر مجلس. (ناظم الاطباء). پیشگاه. مقابل پایگاه. پیشگاه خانه. (از اقرب الموارد).