اتیمولوژی محتمل نفیر
اتیمولوژی نام آلت موسیقی نفیر و تعلق زبانی آن را مشخص نکرده اند. در زبانهای اوستایی و سنسکریت میشود برای آن ترکیب “نَوَ- ویر” (وسیلهٔ دم زدن آواز فریاد فغان) را ارائه کرد:
نوا: نغمه. آهنگ. آواز. (برهان قاطع
فیر. (اِمص) تأسف و افسوس. || (برهان).
विरौति{विरु} verb virauti[viru] yell
نفیر. [ ن َ ] (اِ) ۞ کرنای کوچک. (انجمن آرا). برادر کوچک کرنا را گویند. (برهان قاطع) (آنندراج). کرنا. (غیاث اللغات). مجازاً قسمی از کرنا که بیشتر قلندران دارند و به آن شاخ نفیر و بوق نفیر هم گویند. (فرهنگ نظام). نای روئین گاودم. (اوبهی):
عشق معشوقان نهان است و ستیر
عشق عاشق با دو صد طبل و نفیر.
مولوی .
|| نام آوازی است از دستگاه همایون. (از فرهنگ نظام). || بانگ بلندنای. (ناظم الاطباء). || فریاد. (غیاث اللغات) (دهار) (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء). فغان. (آنندراج). ناله. آواز. (غیاث اللغات) (آنندراج). بانگ. خروش. داد. آه و فغان:
کار من در هجر تو دایم نفیر است و فغان
شغل من در هجرتو دایم غریو است و غرنگ.
منجیک.
کز نیستان تا مرا ببریده اند
از نفیرم مرد وزن نالیده اند.
مولوی.