معنی نامهای کهن کُرد و کُردستان

معنی نامهای کهن کُرد و کُردستان
(The meaning of old Kurdish and Kurdistan names)
در رابطه با یک نام کهن کردستان واژهٔ جزیره (جزیره) معرّب از زبانهای هندوایرانی به نظر می رسد:
از آنجاییکه واژهٔ جزیره (جزیره) در قاموس قرآن دیده نمیشود، لذا جزیره به صورت گاس-ایرتو به پهلوی-اوستایی-سنسکریت معنی محل درون امواج را می دهد. گازارتو- کردو (جزیرهٔ کُردها) نام کهن شهر جزیرهٔ ابن عمر بین دجله و فرات در شمال بوده است:
gAs: place
irtu: location of waves
نام مرکب گاس-ارتو ترکیب مشابهی با گاس-پریتیان (مردم کناری، پریکانیان، ایبری ها) در گرجستان باستان دارد.
واژهٔ جزیره را در عربی با جزر ربط داده اند ولی در زبانهای سامی دیگر واژهٔ جزیرهٔ موجود نیست و در قرآن هم نیامده است. جزیره ها معمولاً ساییده شده و زیر آب می روند نه بر عکس یعنی بر اثر جزر و مدّ دریا بیرون می آیند. بهرام فره وشی صورت پهلوی جزیره را گزیرک (محل درون امواج آب) آورده است:
gas: place
इरा f. irA: location of waves
ak: adjective suffix
نام گازارتا کردو در اوستا فرگرد اول وندیداد به صورت اوپه اوذَئِشو رنگها (جزیرهٔ کنار امواج رود سیلابی/دجله) آمده است. معادل نام کَردو (کُرد) هم در اینجا تَئوژیه (منسوبین به مار جهنده و افعی) یاد شده است.
مطابقت نامهای پاپهی، کورتی و کیمری با کُرد
این سه نام کهن که در مورد نیاکان کُردان آمده اند به ترتیب معنی قوم دارندهٔ توتم مار (پاپهی)، جهنده (کوردَ) و مارپرست (کای-مری) است:
पापाहि m. pApAhi snake
कूर्द m. kUrda jump (snake)
गूर्द m. gUrda jump (snake)
कृणत्ति{कृत्} verb 7 kRNatti[kRt] wind [as a snake]
Kay: Lover
मार adj. mAra killing, killer(snake)
سئوکستان نام اوستایی کردستان
در اوستا و کتب پهلوی از ناحیه ای به نام سئوکستان (محل موجود سوزاننده/مار، ناحیۀ ساخوها) در سمت کنگ دژ (دژ گرداگرد، تخت سلیمان) در جوار ایرانویج (شهرستان مراغه در اطراف کوه سهند و آتشکدۀ آذرگشنسب) و گذرگاه خشتروسئوکَ (گذرگاه کشور مارپرستان= سئوک بلاک/ورک= دژ سئوک/مهاباد) نام برده شده است. نظر به ترادف نام ساخوها با سئوروماتها (خویشاوندان مار) این سکاهای کردستان از تیرۀ سئوروماتها بوده اند. نامهای کُرد (به لغت سنسکریت یعنی جهنده) و یزیدی به معنی مار و مارپرست هستند. کتاب تاریخ ارمنستان موسی خورنی مورخ ارمنی کُردان سمت کوه آرارات را ویشاپازوننر (اژدها نژدان) و اوستا ایشان را خاندان تورانی وئسکَ (ویسه، سمّی، مار) معرفی کرده است.
مطابقت یزیدیها با هوری-میتانیها
احتمال دارد نامهای زوج قوم هندوایرانی میتانی و هوری کهن یعنی سوبارتو و سو به ترتیب به معنی ایل مارپرست حاکم و ایل مارپرست بوده اند:
स m. sa snake, शयु m. shayu boa snake
भर्ता m. bhartA husband, owner
सुरा f. surA (huri) snake
نام گروه هندوایرانی میتانی درون هوریان به معنی گرامی دارندهٔ بزکوهی و مترادف تور و سکا و یک معنی کُرد به نظر می رسد:
mit: to love
एण , एनी m. f. eNa , eni Gazelle, antelopetor: shoka (shaka) antelope

कुरङ्ग m. kur[anga] antelope
दया f. dayA sympathy

بر این پایۀ هوریان اسلاف یزیدیان هستند که نقش مار بر دیوار معابدشان رسم می کنند: نظر به سنت مار پرستی یزیدیان، می توان نام داسنی یزیدیان را از دَسَ سنسکریت (دَه اوستایی، به معنی گزیدن و نیش زدن) دانست. در مجموع دهه-یسنی یعنی مارپرست: نام یزیدی (در اصل اِزی-ایتی یا اِزیدی) را هم میشود به معنی دارندهٔ سنت مار پرستی گرفت.
مطابقت میتانی و توروکو
اگر نام میتانی (در معنی منسوبین به بزکوهی نیرومند) را همان شاخۀ بزرگ ایشان یعنی هنی گالبات (فرمانروایی بزرگ) بگیریم، نام ایشان در عهد آشوری متقدم به صورت مادی تورو-کو (منسوبین به بزکوهی نیرومند) ظاهر شده است. تور در قفقاز نام نوعی بزکوهی درشت اهلی شده می باشد:
मित adj. mita strong
तुर adj. tura strong
معنی نیرومند سرزمین مردم میتانی و توروکو معادل نام بیت کردو آشوری و بابلی (جایگاه مردم گُرد و نیرومند) است که بعداً به صورت تلخیص یافتهٔ بقردی در آمده است.
شهرهای کردوئن یعنی کردستان باستانی
استرابون در کردوئن (جنوب دریاچهٔ وان) از سه شهر با نامهای سارِیسا (محل سنگی؟)، ستالکا (محل چشمهٔ نیرومند؟) و پِنیکا (پناهگاه؟) نام برده است که به ترتیب با شهرهای کنونی سیلوان، سیرت و قلعه فنیک کُردان بشنویه همخوانی دارند.
منابع عمده:
١- شرفنامه، تألیف امیر شرفخان بدلیسی.
٢- فرهنگ لغات اوستا، ترجمه و تألیف احسان بهرامی.
٣- یشتها جلد یک، گزارش استاد پورداود.
۴- فرهنگ لغات سنسکریت، ترجمه و تألیف محمد رضا جلالی نائینی.
۵- وندیداد، ترجمه و تألیف هاشم رضی.
۶- تاریخ ماد، تألیف دیاکونوف. ترجمهٔ کریم کشاورز.
٧- بررسی تاریخ ادیان کُردان، نویسنده توفیق وهبی، ترجمهٔ جمال الدین حسینی.
٨- فرهنگ فارسی به پهلوی، تألیف بهرام فره وشی.
٩- تاریخ ارمنستان، تألیف موسی خورنی، ترجمهٔ گئورکی نعلبندیان.
You might also like

Leave A Reply

Your email address will not be published.