آریانای خبر یونانیان باستان همان آریاورتهٔ وداها، منطبق بر نواحی شرق فلات ایران بوده است.
مطابق یادداشت استاد محمد جواد مشکور در کتاب ایران در عهد باستان: “آریاورتهٔ ریگ ودا به معنی جایگاه آریائیها (آریانا) و چراگاه آریاهاست و در آن می نویسد که در آریاورته صد زمستان و صد خزان اتفاق افتاده است.”
این نشانگر آن است که نام ایرانویج (ایران اصلی) عهد ساسانی که در وندیداد و کتب پهلوی به ترتیب به خوارزم و اطراف کوه سهند (زادگاه زرتشت) اطلاق شده از همین نام آریانا (آریاورته) استخراج شده است که در اساس نه نام کشور بلکه نام اقلیمیِ نواحی نیمه خشک و خشک شرق فلات ایران (افغانستان و حوالی آن) بوده است.
جالب است که نامهای سغد و آریاورته (مراتع آریائیها) مترادف هستند:
सु- su- (“good”) (“pure”)
घास m. ghAsa meadow or pasture grass
در فرگرد اول وندیداد نام دیگر سُغد، گَوَ آمده است که این هم به معنی سرزمین مرتع است:
गव्य n. gavya pasture land
ثاتَئیرو (سرزمین مراتع) نام اوستایی دیگر سرزمینهای شمال غرب فلات ایران
ثاتَئیرو نامی اوستایی است که در بند ١۴ مهریشت اوستا آمده و مفهوم آن در فرهنگ واژه های اوستایی احسان بهرامی، گیاه خوراکی دام و انبار گیاهینه آمده است: «آن جایی که شهریاران دلاور، سپاهی آراسته فراهم کنند؛ آن جایی که برای چارپایان ثاتَئیرو کوهستانهای بلند و چراگاههای بسیار آماده شده است؛ آن جایی که دریاهای ژرف و پهناور، گسترده شده است؛ آن جایی که رودهای فراخِ کشتی رو با انبوه خیزابهای خروشان به کوه و سنگ خارا بر میخورند و میشتابند به سوی مرو و هِرات و سُغد و خوارزم.»
بر مبنای توضیحِ اراتوستن از آریانا، حدود این سرزمین از رود سند در شرق است، تا خطی از کارمانیا تا دروازههای کاسپین (شرقِ دریای خزر) در غرب و از دریای عمان در جنوب است تا رشتهکوههای توروس (منظور امتداد شرقی توروس) در شمال. استرابون ساکنان آریانا را یک ملت میشمارد.
برخلاف گزارش اراتوستن، استرابون جغرافیدان یونانی(۶۴ پ.م. – ۲۴ م) و پلینیوس نویسنده رومی (۲۳–۷۹ م) مرزهای آریانا را به گونهٔ دیگری توصیف کردهاند. استرابون مرز شرقی این سرزمین را رود سند و مرز جنوبی آن را اقیانوس هند از دهانه رود سند به خلیج فارس توصیف میکند.
بنابر گفته اراتوستن آریانا شامل استانهای پارتیا (خراسان)، پرادا (فراه)، آریا](هرات)، کارمانیا (کرمان)، باکتریا (بلخ)، مارگیانا (مرو)، هیرکانیا (گرگان)، درنگیانا (سیستان)، گِدروزیا (مکران)، آراخوزیا (قندهار بزرگ) و کوههای پاروپامیسوس (هندوکش) بودهاست. این شامل قسمتهای شرقی فلات ایران یعنی افغانستان و پاکستان و شمال هند، شرق و جنوب ایران، تاجیکستان، بخشهایی از ازبکستان، ترکمنستان و شمال غربی پاکستان است.
در شرح «نبرد کوروکشتره» که در مهابهارات آمدهاست به منطقه آریانا در شمال هندوستان اشاره شده که اکنون نیز در شمال هندوستان استانی به نام «هاریانا» یا همان «آریانا» وجود دارد. این اثر از قدیمیترین اشارهها به منطقه آریانا است.
طبق تعریف اراتوستن، خط مرزی آریانا رود سند در شرق، آبهای آزاد (دریای عمان و اقیانوس هند) در جنوب، سرزمینهای میان کارمانیا و دروازه کاسپین در غرب و کوههای توروس (منظور امتداد شرقی توروس) در شمال بودهاست. حتی استرابون تاریخدان یونانی از این محدودهٔ جغرافیایی بهعنوان یک کشور واحد یاد کردهاست.
سرزمین گستردهٔ آریانا تمامی سرزمینهای شرقی ماد، پارس و قسمتهای جنوبی رشته کوههایی که تا بیابانهای گدروزی و کارمانیا تا دریا را دربر میگرفت. استانهای کارمانیا، گدروزیا، درنگیانا، آراخوزیا، آریا (هرات) و پاروپامیز نیز جزئی از آریانا بودند. استرابون در مجموعه کتابهای جغرافیای خود (کتاب ۱۵، فصل ۲، بند ۸)، افزودهاست: سرزمینهای ماد، پارس، در شمال باکتریا (بلخ) و سغد را نیز آریانا گویند، زیرا این مردمان نیز تقریباً به یک زبان حرف میزنند. (جزئیات بیشتر در استرابون در کتاب پانزدهم، فصل ۲، بند ۸ موجود است.) گفتنی است که آپولودور آرتمیتایی از باکتریا (بلخ) که جزئی از آریانا نیز محسوب میشده، به صورت کلی به عنوان «زیور آریانا» یاد کردهاست.
رودیگر اشمیت، خاورشناس آلمانی، بهکار بردن واژهٔ آریانا توسط اراتوستن را یک اشتباه میپندارد. وی بر این باور است که اولاً تمام اهالی این سرزمینها از یک قوم نبودند و دوم اینکه واژهٔ آریایی در اصل جنبهٔ قومی و بعدها سیاسی داشته که به شکل ایرانشهر ظهور کرده و بنابراین آریانا دیگر اقوامایرانی نظیر مادها، پارسها و سغدیها را نیز شامل میشدهاست. (کما اینکه به گفتهٔ دیودور سیسیلی، زرتشت احکام اهورامزدا را «در بین اهالی آریانا (Arianoi) » تبلیغ میکردهاست.)
تورج دریایی میگوید مفهوم آریانا بیشتر یک گستره فرهنگی است تا جغرافیایی.
نامهای آریانا و آریا و بسیاری از القاب باستانی دیگر، که آریا پارهای از آنها است، با واژهٔ اوستایی اَیریا و واژهٔ فارسی باستانیِ آریا که خود نامی از مردمان ایران باستان و هند باستان است، مرتبط است.(به معنای «نژاده»، «عالی» و «گرامی»)
به گفتهٔ شروین وکیلی، یونانیها به منطقهٔ هرات که به پارسی باستان و در کتیبهها هَرَیْوَ نامیده میشده، به لاتین در ابتدا «آرَیْوَ» و سپس «آریوانا» و «آریانا» میگفتند و ارتباطی با کلمهٔ آریایی ندارد.
برای نخستین بار اِراتوستِن، جغرافیدان اهل یونان باستان در سدهٔ سوم پ.م. واژهٔ ‘ἡ ‘Αρειανή’ (تلفظ: ایریانه) را بهعنوان یک محدودهٔ جغرافیایی تعریف کرد. استرابون، جغرافیدان دیگر یونانی در سدهٔ اول میلادی، حدود آریانا را در مجموعه جغرافیای خود (کتاب ۱۵، فصل ۲، بند ۸) تعریف کرد.
بعدها پلینیوس، فیلسوف و نویسندهٔ رومی سدهٔ اول میلادی در «دانشنامهٔ تاریخ طبیعی» (Naturalis Historia) خود، از اصطلاحات «سرزمین آریانا» (Ariana Regio) و «آریانا» (Ariana ؛ در کتاب ششم، فصلهای ۲۳ و ۲۵)، و صفت «آریانوس» (Arianus ؛ به معنای «اهل آریانا» و «مربوط به آریانا»؛ در کتاب ششم، فصلهای ۲۳، ۲۵ و پاراگراف ۹۳) یاد کرد و همچنین در کتاب ششم، فصلهای ۲۳، ۲۵، و پاراگراف ۱۱۶، اهالی آریانا را «آریانی» Ariani) ؛ یونانی :Αρειανοί / آرِیانُوی) خواند.
بهخاطر دست به دست شدن سرزمین آریانا بین پارسها، مقدونیها و گاه هندیها، نویسندگان دیگری همچون آلیانوس، نویسندهٔ رومی سدهٔ دوم میلادی، در مجموعهٔ «طبیعت جانداران» (De natura animalium) خود (در کتاب ۱۶، فصل ۱۶) اصطلاح «هندیان اهل آریانا» (Arianos Indos) را بهکار بردهاند.
اطلاعات گیتاشناسان قدیم از بیشتر این سرزمین محدود به مواردی که از لشکرکشیهای اسکندر مقدونی و جنگهای پادشاهان یونانی یا توسط سوداگران بهدست آمده بودهاست.
هرودوت، تاریخنگار یونانی سدهٔ پنجم پ.م. بطلمیوس، جغرافیدان یونانی سدهٔ دوم میلادی، آریان، تاریخنگار رومیِ یونانیتبارِ سدهٔ دوم میلادی و استفانوس بیزانسی، جغرافیدان رومی سدهٔ ششم میلادی، از نام «آریا» یا «آریانا» یاد کردهاند.
منابع عمده:
۱- Smith, William (1980). “Ariana”
۲- Lewis, Charlton T.; Short, Charles
۳- Ri. Schmitt, ‘ARIA’, Encyclopaedia Iranica, 1986
۴– کتاب پانزدهم، از ‘جغرافیای استرابو’، تارنمای دانشگاه شیکاگو
۵- Singh, Upinder (2006). Delhi
اطلس جغرافیای باستانی و کلاسیک اثر ساموئل باتلر و ارنست ریس، آریانا را در شرق (به رنگ زرد) بر اساس توصیفات اراتوستن نشان میدهد.