خدایان ایرلند

بریجیت «بلندمرتبه»: سه خواهر با همین نام دختران داگدا و الهه‌های حامی آموزش (شامل شعر و مطالب مربوط به آن، نیز پیشگویی و آینده‌بینی)، شفابخشی و آهنگری بودند که سه حرفه پراهمیت در جامعه سلتی به شمار می‌رفت آنان، در سراسر جزایر بریتانیا، به طور وسیعی، مورد ستایش قرار می‌گرفتند. بریجید مقدس، در مناطقی که به گویش سلتی تکلم می‌شد تا به روزگار کنونی نیز مورد ستایش بوده است. وی حامی دام‌پروری، نیروهای درمانگر و آتش مقدسی بود که به انسان اهدا شده و احتمالاً، بازتابی مسیحی دارد که از ایزد ـ بانوی عصر کافرکیشان گرته‌برداری شده است. یک گونه مشابه این الهه یا خدا، بریجانتیا بود که ایزد ـ بانوی محافظ اقوام شمال بریتانیا، به شمار می‌رفت.

گویبینو «آهنگر بزرگ» رهبر توآت هاددانان، و یکی از سه صنعتگر با لوچتای درست کار، و کریدنه برنج‌ساز بود. که ممکن است، منعکس کننده اهمیت فوق‌العاده و عالی این‌گونه صنایع در جوامعی که این‌گونه حرفه‌ها، کاربرد داشته‌اند، باشد. وی همسان با وولکان رومی است که برپا دارنده جشنواره‌هایی برای خدایان بود. در قوانین ویلزی، آهنگر به عنوان نخستین نوشنده آشام در هر جشنی به شمار می‌رفت و در ادبیات ناحیه ویلز، با عنوان گوفانون، و در دانش عامیانه کنونی، با عنوان گوبان یا گوبان سایر ظاهر می‌شود.

اینداگدا، «خدای خوب» بیشتر عنوان است تا نام: وی با لقب ائوچایده نیز شناخته می‌شود که به معنای «همه ـ پدر». به عنوان یک نیا ـ خدا است، ولی به صورت پدر خدایان در نظر گرفته نشده است: او یک چوبدستی برای حفاظت، و دیگی جادویی به عنوان تأمین کننده غذا، به همراه داشت: او دارای اشتهایی مفرط، جهت غذا و آمیزش بود: رهبر توآت‌هادِ دانان، و ناظر بر جادوی جادوگران به هنگام نبرد مگ توئیرد بود.

لوگ. صورت ایرلندی از لوگوس گالی، به عنوان استاد مشهور در بیشتر هنرها. فرمانده آت‌هاددانان در نبرد مگ توئیرد: وی در رابطه با جنگ، جادو، بازرگانی و همه‌گونه صنعت بود.

موریگان، «روح ملکه» یا «ملکه بزرگ» گروه سه گانه جنگ ـ الهه‌ها به نام‌های موریگان بدب «شستن کلاغ» و نماین (دیوانگی، خشم)، که احتمالاً، تجلی همان خدایانی بودند که به عنوان کلاغ‌ها و پرندگان بدیمن که در سنت‌های سلتی، قبل و بعد از جنگ‌ها ظاهر می‌شوند. در تجلی خود به عنوان «شوینده در پادیاب» موریگان وقوع جنگ را با شستن لوازم کسانی که در حال افتادن بودند، پیش‌گویی می‌کرد. ارتباط دوطرفه بارود و کلاغ بازتاب ممکنی از نانتوسوئلتای گالی را پیشنهاد می‌کند.

اوگما، قهرمان خدایان که «خورشید ـ چهره» توصیف می‌شود و احتمالاً به کنایه «خشم سلتی» یا خشم ـ جنگ بود که جنگجویان سلتی و رومیان، از آن هراس داشتند. اوگما عنصر شجاعت جنگی، در نبرد مگ توئیرد را دارا بود. اوگما به عنوان مخترع و مبدع اسرار نوشتار (از قرن چهارم میلادی به بعد) بود و استفاده از ضربه‌ها و دندانه‌ها به عنوان پرسشی مطرح بود که شاید مانند الفبای ژرمنی نورس‌ها، اهمیت عرفانی داشته باشد: ارتباط زبانی میان اوگما و اوگمیوس گالی مشخص نیست.

توآت‌هاددانان، پیروان ایزد ـ بانو دانو: اینان، خدایان ایرلند کهن هستند و گفته شده که از جایی خارج از آن سرزمین، بدان‌جا آمده بودند. دشمنان آنان فومویرها (شاید اشباح زیر دریا) موجوداتی نیمه انسان و نیمه هیولا که از بیرون آمده بودند. نظریه‌ای وجود دارد که توآت‌هاددانان‌ها نماینده نیروهای روشنی، و فومویرها نماینده نیروهای تاریکی به شمار می‌روند: در ادبیات ایرلندی توآت‌هاد به وضوح خدایان‌اند، اما همسان آنان در سنت ویلزی، فرزندان دون، یا انسان گونه یا انسان شده هستند، با وجود آن ‌که، توانایی جادویی آنان، اصل الهی آنان را رد می‌کند. دانوی ایرلندی و دون ویلزی، احتمالاً بازتاب این نام سلتی هستند یا برعکس، همان نام سلتی است که در نام رودهای دون و دانوب برجای مانده است.

نبرد

سپس ت.د.دها شورایی تشکیل دادند و تصیمم گرفتند که لوگ را، به خاطر ذکاوت و دانایی بسیارش، به رهبری جنگ علیه فوموروها بگمارن. قبل از آغاز جنگ در داگدالوگ، با موریگان، ایزد ـ بانوی زشت روی جنگ، در کوناخت، یعنی جای استحمام او، ملاقات کرد. وی با ایزد ـ بانو درآمیخت، ایزد ـ بانو در عوض، نقشه‌ای جهت پیروزی در جنگ به وی داد. سپس لوگ، برای جاسوسی به اردوگاه دشمن رفت. فوموروها چاله‌ای عظیم حفر کردند و آن را با حلیم، (یعنی غذای مورد علاقه اینداگدا)، پر نمودند، به همراه بز و خوک و بره‌ای کامل، به او دستور دادند که تمامی آن‌ها را تا پای مرگ بخورد. هنگامی که اینداگدا اردوگاه را ترک می‌گفت، شکم وی به قدری بزرگ شده بود که به سختی راه می‌رفت و فوموروها، به خاطر شکم‌پرستی، به استهزای وی پرداختند.

زمانی که سپاهیان در دو طرف موضع گرفتند، هر کدام از سران سپاه، به فرمانده خود گزارش داد که چه چیزهایی را به جنگ اهدا خواهد کرد. گوایب‌نیوی آهنگر سرنیزه‌ها و شمشیرها را می‌سازد؛ کریدنه فلزکار برنج، میخ پرچ‌ها را خواهد ساخت؛ کویرپره‌ی شاعر، دشمن را به سخره خواهد گرفت، اوگما، نیروی سپاه را ذخیره می‌کند، اینداگدا با توان بسیار خود صدها نفر را از دم تیغ خواهد گذراند در حالی که دیان کخت، با افکندن کشته‌ها در چاه سحرآمیز، دوباره آنان را، زنده خواهد ساخت.

خوالوگ، به سبب اهمیتش، خارج از صحنه نبرد نگه‌داری می‌شد. اما، هنگامی که نیروهای اصلی با هم به نبرد پرداختند، وی نقش خود را فراموش نمود و با پدربزرگ خود بالارِ چشم اهریمنی روبه‌رو شد. چشم وی فقط در هنگام جنگ باز می‌شد، زیرا این چشم، برای کسانی که به آن خیره می‌شد، مصیبت به‌بار می‌آورد. هنگامی که فوموروها پلک چشم را بلند کردند، لوگ چشم را از میان سر بالار، به توسط قلاب سنگ طوری عبور داد که به پشت سر لشکر نگاه می‌کرد. سپس ت.د.دها سپاه فوموروها را به عقب و به سوی دریا راندند و شکست دادند.

این پیروزی در سراسر ایرلند توسط موریگان که در تحت فرمان ت.د.د بود، اعلام شد.

ریچارد کاوندیش،اسطوره شناسی:دایره‌المعارف مصوّر اساطیر و ادیان مشهور جهان، ترجمه‌ی رقیّه بهزادی، تهران،نشر علم،چاپ اوّل،۱۳۸۷

You might also like
1 Comment
  1. azdast says

    cd نگهداری موتورخانه لازم دارم ۰۹۱۴۳۰۲۳۰۵۷

Leave A Reply

Your email address will not be published.