مکان آفرینشی در اسطوره اینکایی، ناحیهای در اطراف دریاچه تیتیکاکا در ۱۵۰ کیلومتری جنوب کوسکو است. به احتمال قریب به یقین، قبایل کهن اینکایی، در قرن ۱۲ میلادی، از این ناحیه به دره کوسکو مهاجرت کردهاند. شیوه معماری اینکایی، با معماری مرکز آیینی معروف تیوآناکو، نزدیک دریاچه تیتیکاکا، بسیار مشابه است. این مرکز، تاریخی در حدود ۵۰۰ میلادی دارد و در روزگار اینکاها، ویران بوده است. همه گونههای داستان آفرینشی، درباره اصل و منشأ، زبانها و فرهنگهای مردم مختلفی که تحت سلطه اینکاها بودهاند، اصلی یکسان دارند.
در روایتی چنین آمده است که ویراکوچا، زمین و آسمان را آفرید و زمین را از مردمان انباشت. خورشیدی وجود نداشت و مردم در تاریکی گام میزدند. اما آنان در مقابل آفریننده خود نافرمان شدند و او تصمیم به نابودی آنان گرفت. بعضی را به شکل سنگ درآورد و برخی دیگر دیگر را در سیلی گرفتار ساخت که از هر کوهی در جهان بلندتر بود. تنها کسانی که بر جای ماندند، زن و مردی بودند که در جعبهای قرار داشتند و هنگامی که سیل فرو نشست، جعبه با حرکت باد، به تیوآناکو آورده شد که زیستگاه اصلی آفریدگار بود. در آنجا، آفریدگار، همه مردم سرزمینها را ساخت، پیکرها را با خمیر شکل بخشید و جامههایی را که هر ملتی باید میپوشید، رنگ کرد. وی به هر ملتی، زبان، سرودها، و دانههایی برای کاشتن بخشید. سپس روح هستی را در گِل یا خمیر دمید و هر ملتی را فرمان داد که از زیرزمین بگذرند و از جاهایی که وی هدایت میکند، عبور نمایند. برخی، از غارها بیرون آمدند، بعضی دیگر، از تپهها، و عدهای از آبشارها، سرازیر شدند و گروهی دیگر، از تنه درختان فرود آمدند. هر ملتی از جایی که آمده بود، ضریحی ساخت.
چون جهان تاریک بود، آفریدگار، خورشید، ماه و ستارگان را ساخت و به آنان دستور داد که به جزیره تیتیکاکا و به دریاچهای به همان نام بروند و سپس، به آسمان صعود کنند. هنگامی که خورشید در هیأت مردی به آسمان رفت به اینکاها و رییس آنان، یعنی مانکوکاپاک گفت: «تو و اخلاف تو باید سرور باشند و سرزمینهای بسیاری را تحت استیلای خود درآوردند. مرا چون پدر خود بنگر، باید فرزند من باشی و مرا به عنوان پدر، ستایش کنی.» با این گفتهها وی به مانکوکاپاک، سربندی به عنوان نشانه، و تبری جنگی داد تا آن را به دست بگیرد. در اینجا خورشید، ماه و ستارگان موظف بودند که صعود کنند و جای خود را در آسمان مشخص سازند، آنان نیز چنین کردند. در همان لحظه، مانکوکاپاک و برادران و خواهرانش، به فرمان آفریدگار به زیرزمین فرو رفتند و دوباره از غار پاکاریتامپو بیرون آمدند، یعنی همان جا که خورشید در روز آغازین، بعد از آن که آفریدکار شب و روز را، از هم جدا کرد، از آن بیرون آمد.
این اسطوره با داستان کشتی نوح، مطابقتی آشکار دارد و احتمال تأثیر مسیحیت را، در این راستا، نمیتوان نادیده انگاشت. اما اندیشه فاجعه آغازین، بیتردید، جنبه بومی و محلی دارد. این مطلب، به گونههای مختلف در اسطورههای معاصر آندی
جدول گاهنگاری |
|
حدود ۱۲۰۰ |
وجود گروههای قبایل اینکایی در دشت کوسکو در کوههای آند: شروع سلسله اینکایی با رهبر قبیله به نام مانکوکاپاک |
حدود ۱۲۰۰-۱۴۰۰ |
سلطنت فرمانروایان نیمهافسانهای اینکاها: حمله و جنگهای متناوب میان اینکاها و قبایل همسایه بدون هیچگونه تسخیر دائمی |
حدود ۱۴۰۰-۱۴۳۸ |
سلطنت ویراکوچا اینکا: همپیمانی اینکاها با لوپاکای منطقه دریاچه تیتیکاکا: قبیله کچوآ، همسایه و همپیمان اینکاها، شکست خورده توسط چانکا: پسر ویر اکوچااینکا، پاچاکوتی، عقبنشینیها و شکستها چانکا: اینکاها در موضع قدرت |
۱۴۳۸-۱۴۷۱ |
سلطنت پاچاکوتی: بازسازی شهر کوکسکو: آغاز توسعه نظامی هماهنگ: گسترش امپراتوری به جنوب شرقی دریاچه تیتیکاکا، به سوی شمال به طرف کیتو، به سوی غرب به طرف سواحل: کچوآ زبان مشترکی را تحمیل کرد. |
۱۴۷۱-۱۵۲۷ |
ادامه توسعههای نظامی: استقرار مرزهای جنوبی امپراتوری به حدود . تسخیر ارتفاعات اکوآدور شمال کیتو: یکپارچگی امپراتوری اینکاها |
۱۵۲۸-۱۵۳۲ |
جنگ میان نیمه برادران اینکا اوآسکار، و آتااوآلپا: دستگیری اوآسکار توسط ژنرالهای آتااوآلپا |
۱۵۳۲ |
دستگیری آتااوآلپا در کاجامارکا به وسیله پیثارو و فاتحان اسپانیایی |
۱۵۳۳ |
ترور اوآسکار به فرمان آتااوآلپا: اعدام آتااوآلپا به توسط پیثارو |
۱۵۳۳-۱۵۷۲ |
فتح امپراتوری اینکاها توسط اسپانیاییها |
۱۵۵۳ |
انتشار به توسط، پدرو دِ سییزا دولئون |
۱۵۷۳ |
انتشار به توسط کریستوبال دومونیلا اهل کوسکو. |
آمده است؛ خاستگاه اسطوره اوئرو… منسوب به قدرت خورشید است و در اینجا، دیگر به منزله اصل و نسب اینکاها، انگاشته نمیشود.
منبع:ریچارد کاوندیش،اسطوره شناسی:دایرهالمعارف مصوّر اساطیر و ادیان مشهور جهان، ترجمهی رقیّه بهزادی، تهران،نشر علم،چاپ اوّل،۱۳۸۷