الهه های ایران باستان

 

مریم قیمتی- کارشناس ارشد معماری

مقدمه:

 

از آغار دوران تاریخی ایران ، تاکنون بیش از ۲۶۰۰ سال می گذرد.در طول این زمان سلسله های بزرگ و کوچکی  در این سرزمین پهناور فرمانروایی کرده اند. که قلمرو آنها به تفاوت گاهی بخشی از خاک ایران و زمانی تمام خاک ایران و روزگاری هم  شامل سرزمین های دورتر و خارج از سرزمین های طبیعی ایران می شد. تردیدی نیست که چنین اوضاع و احوالی بدون نشیب و فرازهایی که پیروزی ها و شکست هایی در بر داشته نبوده است. در تاریخ مدون عالم کمتر کشوری را می توان یافت که توانسته باشد مانند کشور ایران حیات ملی و فرهنگی خود را برابر سیل بنیان کن حوادث حفظ کند.

این استواری و مقاومت در برابر حوادث را نمی توان مربوط به هیچ عاملی دانست.جز به خصیصه ذاتی ایرانیان مطالعه و تحقیق در ارتباط احوال و ویژگی های کار و فعالیت های سنتی یک ملت در گذشته و حال در حقیقت شناسایی حرکت و توانایی زندگی و نموداری از تمدن ارزش قدیم و اصالت آن قوم و ملت است.این امر مبین آن است که قدرت خلاقه  و قوه ابتکار افراد آن سرزمین چگونه بوده است.و اطلاع از تاریخچه و کیفیت و کمیت ساکنان این مرز و بوم از دیرباز پاسدار تمدن فرهنگ و جهانی بوده اند.

 

آریایی ها(ماد)

 

راجع به مذهب آریایی های ایرانی باید در نظر داشت که مدتها مذهب آریایی ها با مذهب هندی ها یکی بوده چنانکه به زبان واحدی هم تکلم می کردند. ولی در قرون بعد جدایی مذهب بین آنها روی داد .در این مورد که این جدایی چه موقع روی داده اطلاعی در دست نیست. ولی د رکتیبه ای در بوغاز(گ ا ی) در آسیای صغیر بدست آمده و تاریخ آن تقریبا از ۱۳۵۰ قبل از میلاد است،استنباط می شود که در این زمان جدایی هند روی نداده است .

چرا که در همین زمان گروهی از آریایی ها به خدای هندی قسم یاد کرده اند. چون تاریخ نوشته شدن (ودا) کتاب مقدس هندی ها بین قرن هشتم تا چهاردهم می باشد. اما اینکه مذهب آریایی های ایرانی چه بوده ، از مطالعات محققین در مذهب هندی ها و مقایسه نتیجه آن با نتیجه مطالعات در اوستا این عقیقده حاصل می شود آنها معتقدند به یک عده از وجود های خیر و خوب که گنج ها و ذخایر طبیعت را  به انسان می رسانیدند. در میان این ذخایر مهمتر از هر چیز روشنایی و باران بود و نیز اعتقاد داشتند به وجودهای بد که با وجودهای خوب در جنگ بوده و نمی خواستند انسان سعادتمند باشد. شب . زمستان و خشکسالی و قحطی و امراض و مرگ را از وجودهای بد می دانستند. معلوم است که وجودهای اولی را می پرستیدند. و آنها را حمد و ثنا می گفتند. و برای آنها نیاز می دادند در صورتی که ارواح بد را دشمن می دانستند و برای محفوظ ماندن از شر آنها به باورها متوسل می شدند که بعدها باعث ترقی سحر و جادوگری شد.

بعضی از محققین بر این عقیده اند که پرستش ورثرغنا رب النوع رعدو”میژ” رب النوع آفتاب مهر این زمان در مذهب آریایی های ایرانی داخل بوده است .

آفتاب را چشم آسمان می دانستند و رعد را پسر آن . به عبارت دیگر باید گفت آریایی های ایرانی مانند  آریایی های هندی عناصر را می پرستیدند ولی بعد به تدریج ترقی کرده به درجه پرستش یگانه رسیدند. البته چه موقع این ترقی و تکامل حاصل شد معلوم نیست.  .ولی باید این نکته را در نظر داشت که آرایی های ایرانی زودتر از آریایی های هندی ترقی کرده ، به توحید رسیده اند .وبا پدید آمدن زرتشت اعتقاد به خدای یگانه پایه محکمی

یافته است.

آریایی های ایرانی وقتی به ایران آمدند از حیث تمدن پست تر از همسایه های خود یعنی بابل و آشور بودند. ولی در اخلاق بر آنهابرتری داشتند . چه معتقدات آنها سعی و عمل یعنی کوشش و کار کردن را با راستی و درستی تشویق می کرد و ایرانی های قدیم دروغ را یکی از بزرگترین ارواح بد می دانستند .

 

عیلامی ها

 

در اینمورد با وجودی که اطلاع زیادی در دسترس نیست ولی آنچه مسلم است عالم در نظر عیلامیها پر از ارواح بوده است . خدای بزرگ را اینشوشیناک می نامیدند ولی پرستش اوبه پادشاهان و کاهنان اختصاص داشته است .

بعد از آن به ۶ رب النوع الهه و پس از به گروهی از ارواح معتقد بودند.و هر کدام را خدای محلی میدانستند . عیلامی ها هم مانند بابلیها مجسمه خدایان را می ساختند و وقتی که مجسمه شهری را به شهر دیگری میبردند عقیده داشتند که خدای آن شهر را  انتقال داده اند. بنابراین مذهب آنها شرک و بت پرستی بوده است. کاهنان بسیار قوی و متنفذ بوده اند. کلیه مذهب آنان شباهت زیاد به مذهب بابلیها دارد. و چنین به نظر می آید که آداب مذهبی آنان هم به آداب مذهبی بابل شباهت داشته است. هر شهری رب النوع یا به قول “سومریها” خدایی داشته و در نظر اهالی هر شهر ارباب انواع سایر شهر ها در رتبه پائین تر از رب النوع شهر آنها بودند. با وجود این سه رب النوع بزرگ را همه می پرستیدند.

۱- انو (آقای آسمان)  ۲- راآ(صاحب دره عمیق)   ۳- بل(رب النوع زمین)

غیر از اینها به گروهی از ارواح بد و عفریته ها و جن ها معتقد بودند . برای اینکه از شر آنها محفوظ بمانند قربانی می کردند. و نیاز و تقدیمی می دادند. مجسمه ارباب انواع را می ساختند و می پرستیدند.

خدایان در نظر آنها دارای صفاتی بودند مانند صفات انسانی از غضب و سفاکی و قساوت و شهوت وغیره.معابد را از خشت می ساختند و محراب ها را در راس آن قرار می دادند. کاهنان می گفتند خدایان مانند شاهان در میان تجملات و فراوانی زندگی می نمایند. از این جهت معابد پر بود از خزاین و ذخایر و و انبار های غله و حبوبات و کالاهای گوناگون و گاهی تجارت را منحصر به معبدی  می کردند. مثل اینکه ارباب تاجر یا مالک نیز میباشد.رئیس شهررا پاستی می نامیدند وعقیده داشتند که پاستی ها امورشهرراموافق میل خدایان اداره می کنند بنابراین پاستی ها یک نوع پادشاهان محلی بودند که امورمذهبی کشوری ولشکری رادردست داشتند.ازدیگررب النوع والهه های معروف آنها نانا یا نه نه نام داشت الهه دیگر”سوریاش”نام داشت.

سوریاش یک کلمه آریایی بود.

پرستش آناهیتا(الهه آب وپاکی)که یکی از رب النوع های دوران اولیه آریایی ها بود و در اوستانیز از اونام برده شده که از زمان اردشیر اول هخامنشی برای او معبدی ساخته شده نظیر معبد آناهیتا – استخر- همدان و شوش. ودر کتیبه ها و پایه ستونها یی که از شوش و همدان بدست امده برای اولین با راین شاه هخامنشی نام این الهه ومیترا را در کنار اهورامزدا برده که نشان دهنده اعتقاد به تثلیث درمذهب ایرانیان باستان بوده است.

به نظر می رسد که پرستش ناهید در غرب وجنوب  غربی بیشتر ازسایر نقاط ایران رواج داشته/زیرا در دره های زاگرس غربی ومرکزی به علت موقعیت جغرافیایی مناسب وسر سبزی وخرمی دشتهاووجود آبهای جاری وزلال بستر مناسبی برای ایجاد آیین های مذهبی وجود داشته است .وصورتهای مختلف ارباب را بر روی سر پهن سنجاقهای سربند که یا به سر زده میشده اند یابه عنوان نذورات به درز وشکاف دیوار زیارتگاههااهدا میشدند .به خصوص سنجاقهایی با تصویر صورت آناهیتا توسط زنان نازا برای بخشش بار وری به آنها به زیارتگاهها اهدا میشده اند.

در مورد زمان ساخت بنای معبد واصالت آ ن در نزد محققین اختلاف نظر هایی وجود دارد که ظاهرا این اختلاف نظر ناشی از توجه گروهی به نوشته های  مورخان وسیاحان در گذشته ونظر گروه دیگر بر پایه ی یافته های باستانشناسی است که در خلال سالهای ۱۳۴۸ تاکنون در فصول مختلف حفاری بدست آمده است .

دربین مورخان وسیاحان باستان فقط یونانیان ورومیان از آن به عنوان معبد نام برده اند که شاید دلیل آن این باشد که در زمانی که آنها از آن بازدید میکردند اصل بنا هنوزپا بر جا بوده واز  شباهتهای آن بامعابدی مانند هترا وپالمیرا آن را به عنوان معبد یونانی شناخته بودند وسیاحان ومورخان عرب وپارسی نیز به علت اینکه در زمان ویرانی آن وهمینطور زمانی که بیشتر عرصه بنا در زیر ساخت وسازهای متاخر دوره اسلامی قرار داشته ازآنجا دیدن کرده بودند .آن رایک کاخ مربوط به عهد ساسانی میدانستند وعده ای  به دلیل وجود دشتهای سر سبز و تفرجگاههای آن ناحیه آنرا کاخ اختصاصی معشوقه ی خسرو پرویز”شیرین”نام نهاده بودند .وعده ای از اعراب که در پی جنگ با ساسانیان به این ناحیه رسیده بودند مورد دستبرد دزدان قرار گرفته واسبهای خود را از دست داده بودند به همین دلیل از آن پس به آن نام قصرالصوص (کاخ دزدان) نهادند.

منابع ومواخذ:

 

تاریخ ایران از آغاز تاانقراض قاجاریه –تالیف حسن پیرنیا –عباس اقبال

تاریخ ایران باستان –اشکانیان –تالیف دکتر اردشیر خدادادیان

بررسی آثار تاریخی ایران –سیف اله کامبخش

معبدآناهیتا کنگاور –سیف اله کامبخش

You might also like
13 Comments
  1. الهه says

    سلام باید بیشتر در باره الهه های باستانی مطلب بذارید

  2. linkin_park says

    مرسیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

  3. درود …

    زندگی بافتن یک قالیست
    نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی
    نقشه را اوست که تعیین کرده
    تو در این بین فقط می بافی
    نقشه را خوب ببین
    نکند آخر کار
    … … قالی زندگیت را نخرند … …

    از اینکه یکی از بینندگان سایت زیبا و جالب شما هستم بسیار خوشحالم و امیدوارم همیشه موفق و پیروز باشید.

    شاد شاد شاد باشید

    اگه مایل به تبادل لینک هستید وبلاگ «کنگاور شهر تمدن و تدین» را با همین نام لینک کنید و اطلاع بدید تا با کمال میل سایت زیبای شما را لینک کنم

    بدرود …

  4. حبیب says

    دورود بر شما وبلاگ کاملا پر باری دارید سپاس

  5. love bruno says

    ممنونم من اسمم الهه است و خیلی خوشحالم که میدونم اسمم یعنی چی….

  6. مهران نوزری says

    با درود
    نوشته هایتان بسیار زیبا،دوست داشتنی و آموزنده هستند.
    شاد باشید و پر شور

  7. سپیده says

    sسپاس کوتاه اما جالب بیشتر میخواستم و کمتر یافتم

  8. مهسا says

    ممنونم از مقالتون! فقط من متوجه نشدم کدوم عزیز نویسنده اصلی مقالست!

    1. نویسنده این مقاله خودم(حامد منوچهری کوشا) هستم. قسمتهای پر رنگ عیناً از منابع ذکر شده، آورده شده است.

  9. پریا says

    نه اندوه می ماند
    نه تو
    و نه هیچ یک از مردم این آبادی
    به حباب نگران لب یک رود قسم
    و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت
    غصه هم خواهد رفت
    آنچنانیکه فقط خاطره ای خواهد ماند!!!

  10. نرجس says

    سلام ممنون اقاحامدخوب بودولی خیلی بیشترمیخواستم بدونم این مطالب یکم ساده بود اگه میشه ازالهه هابیشتربنویسیدمن الهه های بیشتری سراغ دارم ودرموردشون شنیدم اگه میشه همه روباهم دسته بندی کنیدوبنویسیدباخصوصیات اخلاقی که به هرکدوم اختصاص داره .ممنون از لطفتون بازم سرمیزنم

    1. سلام
      این مطلبی که خواندید قسمتی از یک پژوهش ۱۰۰صفحه ایست. شاید در آینده ای نزدیک متن کاملش را منتشر کردم.
      به هر حال هدف از آن بررسی یک به یک الهه ها نیست. بلکه از اصل “مشت نمونه خروار است” استفاده شده و سعی در یافتن ویژگیهای کلّی آنهاست.
      با تشکّر

  11. دختر اهل تاریخ says

    سلام و ارض ادب به همه ی دوستان گل عالی بود ممنون جواب سوالم رو اینجا پیدا کردم
    خدا نگهدار همگی

Leave A Reply

Your email address will not be published.