حکایت پیدایش کرم دندان که در یک کتیبۀ باستانی منقوش است از آثار عجیب به شمار می رود.[۱] بابلیان معتقد بودند بیماریهای گوناگونی که ساکنان دلتا در معرض ابتلای به آنها بودند نتیجۀ حملات ارواح خبیثه و یا به علت بدخواهی ساحران و ساحرگان بوده است. از این رو همراه با استفاده از درمانهای شناخته شده برای معالجۀ ناخوشیهای جسمی، یک یا چند افسون نیز خوانده می شد. در موخره این افسون آمده است که بعد از انجام معالجه های تجویز شده، باید آن را سه بار بر شخص بیمار بخوانند.[۲]
هنگامی که آمون آسمان را بیافرید، آسمان ها زمین را خلق کردند و زمین رودها را ایجاد نمود و رودها جدولها را آفریدند و جدولها مردابها را ایجاد کردند و از مردابها کرم بوجود آمد.
پس از آنکه انو آسمان را بیافرید،
آسمان، زمین را آفرید،
زمین رودها را آفرید،
رودها آبراهها را آفریدند،
آبراهها مرداب را آفریدند،
و مرداب کرم را آفرید،
کرم گریان به پیشگاه شمش رفت،
اشکش در حضور ائا جاری شد:
“مرا خوردنی چه خواهی داد؟
مرا مکیدنی چه خواهی داد؟
” تو را انجیر رسیده خواهم داد،
و زردآلو.”
” مرا چه سود دارد، انجیر رسیده
و زردآلو؟
مرا به بالا، به میان دندانها بر
و در لثه ها بگذار ساکن شوم!
خون دندان را خواهم مکید،
و از لثه، ریشه های آن را
خواهم جوید!”
گیره را محکم کن و ریشه اش را بگیر*
“حال که این را گفته ای، ای کرو!
ائا ترا بزند با زور
از دستش! “
*این سطر رهنمودی است که به دندانپزشک داده می شود.[۳]
ba salam.merc babate etelaatetun vali agar emkanesh hast kameltar beshe.movafagh bashid
جالب بود زیاد نبود خواهشا زندگی نامه بزرگان زرتشتی پی داف بگذارید . پیروز باشین