نام و نشان شهرهای بابِل بین النهرین و بابُل مازندران

نام و نشان شهرهای بابِل بین النهرین و بابُل مازندران

 

نام و نشان بابِل بین النهرین:

نام شهر بابِل به معنی «دروازهٔ خدا (مردوک)» بوده و در دروازهٔ معروف بابل یعنی دروازه ایشتار سمبل مردوک یعنی موشهوشو (شیر/ببر/پلنگ- اژدها) نقش بسته بوده است که مأخذ نامهای ایرانی بابل یعنی بَوری و بابیروش گردیده است:

مطابقت سپیتوره با ببر-اژدهای موشهوشو (افعی)

سپی-توره (سگ وحشی، هاروت=شیر) در منابع کهن ایرانی که همراه اژی دهاک (دارای سمبل مار، مردوک، ماروت، نمرود= همراه پلنگ) است، مطابق بَوری (ببر، موجود ترسناک) یعنی نام اوستایی بابل است که تصویر بزرگ وی بر باروی شهر بابل در کنار دروازه ایشتار شهر نقش بسته بوده است. نام باستانی پارسی بابل یعنی بابیر[وش] هم حاوی نام ببر است. حتی صورت ایرانی نام رود دجله یعنی تیگره (ببر) نیز با آن مرتبط می نماید. معلوم میشود ایرانیها نام بابل (دروازهٔ خدا، دروازهٔ مردوک) را با سمبل موشهوشوی مردوک در دروازه ایشتار بابل جایگزین کرده اند.

مطابقت هاروت و ماروت با مردوک، به خصوص مار-شیر موشهوشوی وی

هاروت (شیر یا زیبای در بند و محافظت شده) و ماروت (مار در بند و محافظت شده) مطابق مردوک زیبا و شیر- مار سمّی وی موشهوشو به نظر می رسند؛ چرا که در فرهنگ بابلی متأخر معتقد بوده اند که انشار (خدای تمامی آسمانها) که با آشّور (خندان، ضحّاک) مطابقت داده میشود، مردوک (اژی دهاک ماردوش) را در زیر زمین بابل در بند نموده است:

हरि m. hari lion

हार adj. hAra delightful , ऊत adj. Uta protected. उत adj. uta sewn

मार adj. mAra killing, ऊत adj. Uta protected. उत adj. uta sewn

بعداً جزء اوتَ صرفاً به معنی دوخته و بسته شده آن گرفته شده و ایشان را فرشتگان به بند کشیدۀ آویزان در چاه بابل به شمار آورده اند.

معنی دلپذیر و زیبا و شیر هاروت در اساطیر پای الهۀ زیبایی زهره (ایشتار) را نیز در رابطه با وی و ماروت شهر بابل به میان کشیده است. خصوصاً که نقش شیر-مار موشهوشو در دروازه ایشتار ترسیم شده بوده است.

در مجموع هاروت و ماروت آویزان در چاه بابل به ویژه می توانند اشاره به دو جنبهٔ شیر (ببر، پلنگ) و مار خود موشهوشو (سمبل مردوک) در دروازه ایشتار شهر بابل باشند.

بنیادهای نامهای ضحّاک و اژی دهاک

اسطورهٔ ضحّاک شاهنامه ریشه های خدایگانی و تاریخی نسبتاً پیچیده ای در بابِل و ایران دارد. اژی دهاک اوستایی (اژدها) به جای خدایان بابلی و آشوری مردوک دارندهٔ سمبل موشهوشو (مار افعی) و نین گیش زیدا (که دو مار بر شانه هایش رسته است) و آشّور (خندان= ضَحّاک) و نیز به جای آستیاگ مادی (آژدهاک خبر موسی خورنی یعنی ثروتمند) و پادشاهان بابل است. از این روی در شاهنامه جزء دوم نام اژی دهاک (دارای نشان افعی بزرگ)، یعنی دهاک (افعی) با ضحّاک (آشّور) جایگزین شده است. دهاک (افعی) به عنوان پادشاه بابلی کشتار کننده در پارس (پرهشی) مطابق پادشاهان بابلی به خصوص ریموش (افعی) پسر سارگون اکدی است که سپاهیان پادشاه پرهشی یعنی ابالگامش (همزاد، جمشید) را شکست داده و کشتار نموده بود. پادشاه کاسی بابل آگوم کاک رمه (اژدهای دارندهٔ شمشیر خونین) نیز در اوستا به عنوان اژی دهاک معرفی شده است. چون مراکز حکومت وی یعنی کرند و بابل پایتخت‌های اژی دهاک معرفی شده است. به سبب فاصله زمانی طولانی ریموش و آگوم کاک رمه و آخرین پادشاه بابل نابونید (ضحاک بابلی معاصر فریدون/کوروش) پادشاهی ضحّاک هزار سال به شمار رفته است.

نام ایوان ضحّاک در شاهنامهٔ فردوسی به صورت «کنگ دز هوخت» (دژ هوخت کنگ) آمده است که فریدون (کوروش) آن را فتح نموده است:

به خشکی رسیدند سر کینه جوی / به بیت المقدس نهادند روی

که بر پهلوانی زبان راندند / همی کنگ دژ هودخش خواندند

به تازی کنون خانه پاک دان / برآورده ایوان ضحّاک دان

در مورد مطابقت دژ هوخت کنگ با شهر بابِل گفتنی است، کاوشهای باستان شناسی محوطه بابل نشان می دهد که قبل از دیوارها خندقی وجود داشته که آب فرات در آن جاری بوده و از آنجا می گذشت:

hva: possessor, खात n. khAta ditch, kang: surrounding fence

 

Kan vara en bild av tegelmur

معنی نامهای شهر  بابُل مازندران:

نظر به اینکه شهر بابُل در استان مازندران در اقلیم معتدل و مرطوب قرار دارد و از آنجایی که این شهر در اکثر روزهای سال دارای رطوبت ۱۰۰-۹۹ درصد می باشد و نیز با توجه به نام عربی مامطیرِ و نیز بار فروش (به اوستایی و سنسکریت به معنی پُر رطوبت) متعلق به شهر بابُل، نام این شهر مازندران و رود آن باوُل به معنی محل مرطوب به نظر می رسند:

مُمْطِر : – ماطِر

– wet

bar: to have

प्रुषायति {प्रुष्} verb 9 prushAyati {prush, paresh} become wet

भवति {भू} verb 1 bhavati {bhU} become

ओल्ल adj. olla  wet

You might also like

Leave A Reply

Your email address will not be published.