به نظر میرسد که اسطورههای کنعانی دارای ارتباطی درونیاند. آنها، همگی شامل اشاراتی به بارش باران، و خشکسالی در ارتباط با مرگ و زندگی، سلامت و بیماری یک خدا یا یک قهرماناند. این اسطورهها به صورتی ناقص بر جای ماندهاند و بدین لحاظ، نمیتوان مقایسه مطلوبی از آنها، با سایر اسطورهها به دست داد و حتی ترجمههای واژهها نیز غالباً، مورد تردید است.
از نقطه نظر جغرافیایی و نه به لحاظ تاریخی، سنتهای کتاب مقدس به روایات کنعانی بسیار نزدیک است و سوریه و فلسطین در فضای نفوذ فرهنگی بینالنهرین قرار دارند. جایی که بینالنهرینیها و کنعانیان، خدایان بسیاری را پرستش میکردند، اما دین یهوه، خدای قوم اسراییل را به عنوان تنها خدای یکتا میتوان شناخت. برخی داستانهای موجود در عهد عتیق، شامل اسطورههای بینالنهرینی و کنعانیاند که بدون تردید، به روایات شفاهی و سینه به سینه سامی کهن باز میگردند. اما در عهد عتیق، مطالب موجود، جنبه چند خدایی خود را از دست داده، و گونه یک خدایی اسراییلی یافتهاند که تأکیدی بر وحدانیت یهوه بود. و این اعتقاد که قوم اسراییل منتخب یهوه بودند، نشانی از حس نیرومند خداوند، به عنوان یک هستی متعال به شمار میرفت.
یک مورد مثال، داستان نوح و سیل است. در گونه بینالنهرینی، پنج خدا دستاندرکارند، ولی در سفر پیدایش فقط یهوه، خشمگین از ناتوانی بشر است که سیل میفرستد و نوح را نجات میبخشد. و در پایان داستان، رنگینکمان یهوه، به عنوان نشانی از عدالتی است که خداوند با رضایت برقرار میسازد و هرگز سیلی نمیفرستد، تا زندگی بر روی زمین را به نابودی بکشاند. و نیز، در سفر پیدایش در داستان آفرینش، با مقایسه با اسطوره بینالنهرینی، تضادی میان نسلهای مختلف خدایان در کار نیست و هیچگونه مبارزهای در مقابل یک دیو آغازین صورت نمیگیرد و یهوه به تنهایی، دستاندرکار ساخت جهان است.
پژواک اسطورههای کنعانی در کتاب عهد عتیق منعکس است. نام خدای بزرگ کنعانیان یعنی اِلْ، لقب یهوه و به مانند بعل، یهوه نیز برابرها سوار است، با آذرخش سخن میگوید و باران بر زمین فرو میباراند، اما یهوه، دارای مقامی فراتر از یک خدای باروری است و هیچگونه داستانی درباره ناپدید شدن و بازگشت وی، و مرگش وجود ندارد. بعل در کتاب عهد عتیق، به خاطر تأکید پیروانش بر باروری، به شدت پادافراه میشود و امکان پرستش خدایی دیگر، یعنی یهوه را فراهم میسازد که به نظر برخی از اسراییلیان، جالب توجه است.
هنگامی که اسطورههای کنعانی، با داستانهای کتاب عهد عتیق مقایسه میشود، به نظر میرسد که اینگونه همسانیها، در بخشهای اسطورهشناسی کتاب مقدس و در فصلهای آغازین سفر پیدایش، به چشم میخورد. اما، در افسانههای مربوط به بِطْریقها و در داستانهای ایلیا (اول پادشاهان) آمده است که وی زندگی خود را صرف تبلیغ علیه پرستش بعل میکند. قابل توجه آن که مزامیر، آیاتی یافت میشود که تقریباً، ترجمه مستقیمی از اشعار اوگاریتی است و سبک اشعار کتاب عهد عتیق، شباهت بسیاری با مطالب اوگاریتی دارد. به نظر میرسد که بسیاری از بخشهای عهد عتیق، نه فقط به توصیف عظمت خدای اسراییل میپردازد، بلکه به صورتی زیرکانه، از ادبیات کنعانی، تقلید شده است.
منبع : ریچارد کاوندیش،اسطوره شناسی:دایرهالمعارف مصوّر اساطیر و ادیان مشهور جهان، ترجمهی رقیّه بهزادی، تهران،نشر علم،چاپ اوّل،۱۳۸۷
اگر می شود بیشتر در مورد این دین صحبت کنید ممنونم
سلام روز بخیر
قبلا ازتون دعوتتون کرده بودم برای عضویت در گروه جامعه وبمستران
مهندس چرا نیومدی توی گروه
خوشحال میشیم تشریف بیارید و دوستان
دیگه تبادل اطلاعات داشته باشیم
گروه جامعه وب مستر ها
https://t.me/joinchat/DBhKUBJE3gUMxzABig66Ig
خداوند نام و نشان و شخصیتهای فراوانی داره
اینطور نیست که بگیم فقط یهوه خدا هست یا انلیل یا الله یا …
بلکه همه خدایان در واقع همان خدای یگانه هستند و جز اونها خدای دیگری وجود نداره